هزارۀ نو

۲تواریخ 18:25-30 هزارۀ نو (NMV)

25. آنگاه پادشاه اسرائیل گفت: «میکایا را بگیرید و نزد آمون حاکم شهر و یوآش پسر پادشاه بازگردانیده،

26. بگویید: ”پادشاه چنین می‌فرماید: ’این شخص را به زندان افکنید و او را به نانِ اندک و آبِ اندک نگاه بدارید تا من باز‌گردم.“‘»

27. میکایا گفت: «اگر به‌واقع به سلامت بازگردی، خداوند به واسطۀ من سخن نگفته است.» نیز افزود: «ای تمامی مردمان، بشنوید.»

28. پس پادشاه اسرائیل و یِهوشافاط پادشاه یهودا به راموت‌جِلعاد برآمدند.

29. پادشاه اسرائیل به یِهوشافاط گفت: «من با جامۀ مُبَدَّل به میدان جنگ می‌روم، اما تو جامۀ خود را بر تن داشته باش.» پس پادشاه اسرائیل جامۀ مبدل پوشید، و به میدان جنگ درآمدند.

30. و اما پادشاه اَرام به سرداران ارابه‌هایش فرمان داده و گفته بود: «نه با کوچک و نه با بزرگ، بلکه تنها با پادشاه اسرائیل بجنگید.»