هزارۀ نو

یوشع 10:15-25 هزارۀ نو (NMV)

15. آنگاه یوشَع با تمامی اسرائیل به اردوی جِلجال بازگشتند.

16. و اما آن پنج پادشاه گریختند و خود را در غار مَقّیدَه پنهان کردند.

17. و به یوشَع خبر رسید که، «آن پنج پادشاه یافت شده‌اند و در غار مَقّیدَه پنهانند.»

18. یوشَع گفت: «سنگهایی بزرگ بر دهانۀ غار بغلتانید و مردانی چند در آنجا به نگهبانی ایشان بگمارید.

19. اما خود در آنجا نمانید بلکه دشمنانتان را تعقیب کنید، و از عقب بر ایشان حمله برید و مگذارید به شهرهایشان داخل شوند، زیرا یهوه خدایتان آنان را به دست شما تسلیم کرده است.»

20. پس از آنکه یوشَع و بنی‌اسرائیل از کشتن آنان به کشتاری بس عظیم فارغ شدند تا اینکه همگی ایشان را نابود ساختند، و چون آنانی از ایشان که جان به در برده بودند به شهرهای حصاردار درآمدند،

21. آنگاه تمامی قوم به سلامتی نزد یوشَع به اردوی مَقّیدَه بازگشتند، و هیچ‌کس زبان خود را بر اَحَدی از بنی‌اسرائیل تیز نساخت.

22. سپس یوشَع گفت: «دهانۀ غار را بگشایید و آن پنج پادشاه را از غار نزد من بیرون آورید.»

23. پس چنین کردند، و آن پنج پادشاه یعنی پادشاه اورشلیم، پادشاه حِبرون، پادشاه یَرموت، پادشاه لاکیش و پادشاه عِجلون را از غار نزد وی بیرون آوردند.

24. چون آن پادشاهان را نزد یوشَع بردند، او تمامی مردان اسرائیل را فرا خواند و به سرداران سپاه که با او آمده بودند، گفت: «نزدیک بیایید و پاهای خود را بر گردن این پادشاهان بگذارید.» پس نزدیک آمدند و پاهای خویش را بر گردن ایشان نهادند.

25. یوشَع به ایشان گفت: «مترسید و هراسان مشوید. قوی و دلیر باشید، زیرا خداوند با همۀ دشمنانتان که با آنان می‌جنگید چنین خواهد کرد.»