هزارۀ نو

مزمور 88:1-11 هزارۀ نو (NMV)

1. ای یهوه، خدای نجات من،روز و شب نزد تو فریاد برمی‌آورم!

2. دعایم به حضور تو برسد!گوش خود را به فریادم مایل گردان!

3. زیرا جان من از بلایا آکنده شده است،و حیاتم به هاویه نزدیک گشته.

4. در شمار فرو روندگانِ به هاویه شمرده شده‌ام؛همچون مردی هستم که او را توانی نیست.

5. در میان مردگان رها گشته‌ام،همچون کشتگانی که در گور آرمیده‌اند؛که دیگر به یادشان نمی‌آوریو از دست تو بریده شده‌اند.

6. مرا در عمیق‌ترین حفره نهاده‌ای،در تاریکیها، در ژرفناها!

7. خشم تو بر من سنگین شده است؛با همۀ امواجت مرا مبتلا ساخته‌ای. سِلاه

8. همدمانِ مرا از من گرفته‌ایو از من بیزارشان کرده‌ای!محبوس گشته‌ام و مرا راه گریزی نیست؛

9. دیدگانم از اندوه تار شده است.خداوندا، هر روزه تو را می‌خوانم،و دستان خود را به سویت دراز می‌کنم.

10. آیا شگفتیهای خود را به مردگان می‌نمایانی؟آیا رَفتگان برمی‌خیزند تا تو را بستایند؟ سِلاه

11. آیا از محبتت در گور سخن خواهد رفت،یا از وفاداریت در دیار هلاکت؟