هزارۀ نو

لوقا 9:36-40 هزارۀ نو (NMV)

36. و چون صدا قطع شد، عیسی را تنها دیدند. شاگردان این را نزد خود نگاه داشتند، و در آن زمان کسی را از آنچه دیده بودند، آگاه نکردند.

37. روز بعد، چون از کوه فرود آمدند، جمعی انبوه با عیسی دیدار کردند.

38. ناگاه مردی از میان جمعیت فریاد زد: «استاد، به تو التماس می‌کنم نظر لطفی بر پسر من بیفکنی، زیرا تنها فرزند من است.

39. روحی ناگهان او را می‌گیرد و او در دَم نعره برمی‌کشد و دچار تشنج می‌شود، به گونه‌ای که دهانش کف می‌کند. این روح به‌دشواری رهایش می‌کند، و او را مجروح وامی‌گذارد.

40. به شاگردانت التماس کردم از او بیرونش کنند، امّا نتوانستند.»