هزارۀ نو

لوقا 5:25-35 هزارۀ نو (NMV)

25. در دم، آن مرد مقابل ایشان ایستاد و آنچه را بر آن خوابیده بود برداشت و خدا را حمدگویان به خانه رفت.

26. همه از این رویداد در شگفت شده، خدا را تمجید کردند و در حالی که ترس وجودشان را فرا گرفته بود، می‌گفتند: «امروز چیزهای شگفت‌انگیز دیدیم.»

27. سپس عیسی از آن خانه بیرون آمد و خَراجگیری را دید، لاوی نام، که در خَراجگاه نشسته بود. او را گفت: «از پی من بیا.»

28. لاوی برخاسته، همه چیز را ترک گفت و از پی عیسی روان شد.

29. او در خانۀ خویش ضیافتی بزرگ به افتخار عیسی بر پا کرد، و جمعی بزرگ از خَراجگیران و دیگر مردم، با آنها بر سفره نشستند.

30. امّا فَریسیان و گروهی از علمای دین که از فرقۀ آنها بودند، شِکوِه‌کنان به شاگردان عیسی گفتند: «چرا با خَراجگیران و گناهکاران می‌خورید و می‌آشامید؟»

31. عیسی پاسخ داد: «بیمارانند که به طبیب نیاز دارند، نه تندرستان.

32. من نیامده‌ام تا پارسایان بلکه تا گناهکاران را به توبه دعوت کنم.»

33. به او گفتند: «شاگردان یحیی اغلب روزه می‌گیرند و دعا می‌کنند؛ شاگردان فَریسیان نیز چنینند، امّا شاگردان تو همیشه در حال خوردن و نوشیدنند.»

34. عیسی پاسخ داد: «آیا می‌توان میهمانان عروسی را تا زمانی که داماد با آنهاست، به روزه واداشت؟

35. امّا زمانی خواهد رسید که داماد از ایشان گرفته شود. در آن ایام روزه خواهند گرفت.»