هزارۀ نو

لوقا 22:57-64 هزارۀ نو (NMV)

57. امّا او انکار کرد و گفت: «ای زن، او را نمی‌شناسم.»

58. کمی بعد، کسی دیگر او را دید و گفت: «تو نیز یکی از آنهایی.» پطرس در پاسخ گفت: «ای مرد، من از آنها نیستم.»

59. ساعتی گذشت و کسی دیگر به تأکید گفت: «بی‌گمان این مرد نیز با او بود، زیرا جلیلی است.»

60. پطرس در پاسخ گفت: «ای مرد، نمی‌دانم چه می‌گویی.» هنوز سخن می‌گفت که خروس بانگ زد.

61. آنگاه خداوند روی گرداند و به پطرس نگاه کرد، و پطرس سخن او را به یاد آورد که گفته بود: «امروز پیش از بانگ خروس، سه بار مرا انکار خواهی کرد.»

62. پس بیرون رفت و به تلخی بگریست.

63. آنان که عیسی را در میان داشتند، او را استهزا کرده، می‌زدند،

64. و چشمان او را بسته، می‌گفتند: «نبوّت کن و بگو چه کسی تو را می‌زند؟»