هزارۀ نو

حِزقیال 16:6-17 هزارۀ نو (NMV)

6. «و من از نزد تو گذر کردم و تو را در خونت غلتان دیدم. پس به تو که در خونت می‌لولیدی، گفتم: ”زنده شو!“ آری، به تو که در خونت می‌لولیدی، گفتم: ”زنده شو!“

7. و تو را همچون گیاهان صحرا پروردم. پس نمو کرده، بزرگ شدی و به سن بلوغ رسیدی. پستانهایت شکل گرفت و گیسوانت بلند شد. اما برهنه و عریان بودی.

8. «و دیگر بار از نزد تو گذر کردم، و چون بر تو نگریستم، دیدم که اینک به سن عشق رسیده‌ای. پس دامن ردایم را بر تو گستردم و عریانی‌ات را پوشاندم، و برای تو سوگند خوردم و با تو عهد بستم و از آنِ من شدی؛ این است فرمودۀ خداوندگارْ یهوه.

9. تو را به آب شستم و خون از پیکرت زدودم و به روغن تدهینت کردم.

10. بر تو لباس گلدوزی شده پوشانیدم و پاپوشهای چرمین به پایت کردم. تو را به کتان نفیس پیچیدم و به ابریشم پیراستم.

11. به زیورها زینتت دادم و دستبندها بر دستانت و گردنبندی بر گردنت نهادم.

12. بر بینی‌ات حلقه و بر گوشهایت گوشواره‌ها و بر سرت تاجی زیبا نهادم.

13. پس، به طلا و نقره آراسته شدی. جامه‌ات از کتانِ نفیس و ابریشم و پارچۀ گلدوزی شده بود و خوراکت آرد مرغوب و عسل و روغن. پس بی‌نهایت زیبا شده، به درجۀ ملوکانه ممتاز گشتی.

14. آوازۀ تو به سبب زیبایی‌ات در میان قومها پخش شد، زیرا خداوندگارْ یهوه می‌فرماید که آن زیبایی به سبب فرّ و شکوه من که آن را بر تو نهادم، کامل بود.

15. «اما تو بر زیبایی خود توکل کردی و به سبب آوازه‌ات فاحشگی نمودی و فحشای خود را بر هر رهگذری که خواهان آن بود فرو ریختی.

16. از جامه‌هایت برخی را گرفته، بدانها مکانهای بلندِ رنگارنگ برای خود ساختی و بر آنها زنا کردی، کارهایی که نباید واقع شود و هرگز نباید رُخ دهد.

17. همچنین، جواهرات زیبایت را، از طلا و نقره‌ای که من به تو داده بودم، برگرفته تمثالهای مردان برای خود ساختی و با آنها زنا کردی.