7. همچون پاهای آویزان مرد لنگ است،ضربالمثل از دهان نادان.
8. بستن سنگ است به فلاخُن،حرمت گذاشتن به شخص نادان!
9. بوتۀ خار است افراشته به دست مست،ضربالمثل از دهان نادان!
10. کمانداری است که بیهدف مجروح سازد،آن که نادان یا هر رهگذری را به مزد گیرد.
11. چنانکه سگ به قی خود بازمیگردد،احمق نیز حماقتش را تکرار میکند.
12. مردی را که در نظر خویش حکیم است، میبینی؟به مرد نادان بیش از او امید هست!
13. کاهل در خانه میماند و میگوید:«شیری در راه در کمین است،شیری در وسط خیابانهاست!»
14. در بر پاشنهاش میگردد،کاهل بر بسترش!
15. کاهل دست به ظرف غذا فرو میبرداما از تنبلی به دهان برنمیآورد!
16. کاهل در چشم خود حکیمتر استاز هفت تن که پاسخِ خردمندانه میدهند!
17. کشیدن گوش سگ ولگرد است،دخالت در مشاجرۀ دیگران!
18. دیوانهای را مانَد کهتیرهای آتشین و مرگبار پرتاب کند،
19. آن که همسایۀ خود را بفریبدو گوید: «مِزاح میکردم!»
20. بدون هیزم، آتش خاموش میشود؛بدون سخنچینی، مشاجره پایان میپذیرد.
21. همچون زغال برای اخگر و چوب برای آتش است،مرد ستیزهجو برای داغ کردن آتش نزاع.