Today's Persian Version

مرقس 5:1-18 Today's Persian Version (TPV)

1. به این ترتیب عیسی و شاگردانش به طرف دیگر دریا، به سرزمین جَدَریان رفتند.

2. همین‌که عیسی قدم به خشكی گذاشت، مردی كه گرفتار روح پلید بود، از گورستان بیرون آمده، نزد او رفت.

3. او در گورستان زندگی می‌کرد و هیچ‌کس نمی‌توانست او را حتّی با زنجیر در بند نگه دارد.

4. بارها او را با كُنده و زنجیر بسته بودند، امّا زنجیرها را پاره كرده و کُنده‌ها را شكسته بود و هیچ‌کس نمی‌توانست او را آرام كند.

5. او شب و روز در گورستان و روی تپّه‌ها آواره بود و دایماً فریاد می‌کشید و خود را با سنگ مجروح می‌ساخت.

6. وقتی عیسی را از دور دید، دوید و در برابر او سجده كرد

7. و با صدای بلند فریاد زد: «ای عیسی، پسر خدای متعال، با من چه‌کار داری؟ تو را به خدا مرا عذاب نده.»

8. زیرا عیسی به او گفته بود: «ای روح پلید از این مرد بیرون بیا.»

9. عیسی از او پرسید: «اسم تو چیست؟» او گفت: «اسم من سپاه است، چون ما عدّهٔ زیادی هستیم.»

10. و بسیار التماس كرد، كه عیسی آنها را از آن سرزمین بیرون نكند.

11. در این موقع یک گلّهٔ بزرگ خوک در آنجا بود كه روی تپّه‌ها می‌چریدند.

12. ارواح به او التماس كرده گفتند: «ما را به میان خوکها بفرست تا به آنها وارد شویم.»

13. عیسی به آنها اجازه داد و ارواح پلید بیرون آمدند و در خوکها وارد شدند و گلّه‌ای كه تقریباً دو هزار خوک بود با سرعت از سراشیبی به طرف دریا دویدند و در دریا غرق شدند.

14. خوک‌بانان فرار كردند و این خبر را در شهر و حومه‌های اطراف پخش كردند. مردم از شهر بیرون رفتند تا آنچه را كه اتّفاق افتاده بود، ببینند.

15. وقتی آنها نزد عیسی آمدند و آن دیوانه را كه گرفتار گروهی از ارواح پلید بود دیدند، كه لباس پوشیده و با عقل سالم در آنجا نشسته است، بسیار هراسان شدند.

16. کسانی‌که شاهد ماجرا بودند، آنچه را كه برای مرد دیوانه و خوکها اتّفاق افتاده بود، برای مردم تعریف كردند.

17. پس مردم از عیسی خواهش كردند از سرزمین آنها بیرون برود.

18. وقتی عیسی می‌‌خواست سوار قایق بشود، مردی كه قبلاً دیوانه بود، از عیسی خواهش كرد كه به وی اجازه دهد همراه او برود.