42. ملكهٔ جنوب نیز در روز داوری برخاسته مردم این زمانه را محكوم خواهد ساخت، زیرا او از دورترین نقطهٔ جهان آمد تا حكمت سلیمان را بشنود و حال آنکه شخصی كه در اینجاست از سلیمان بزرگتر است.
43. «وقتی روح پلید از شخصی بیرون میآید برای پیدا كردن جای راحت در بیابانهای خشک و بیآب سرگردان میشود و چون نمییابد،
44. با خود میگوید: 'به خانهای كه آن را ترک كردم برمیگردم.' پس برمیگردد و آن خانه را خالی و جارو شده و منظّم و مرتّب میبیند.
45. آنگاه میرود و هفت روح شریرتر از خود را جمع میکند و میآورد و آنها همه آمده و در آنجا ساكن میشوند و عاقبتِ آن شخص از اولش بدتر میشود. وضع مردم شریر این زمانه هم همینطور خواهد بود.»
46. عیسی هنوز مشغول صحبت بود، كه مادر و برادرانش آمدند و در بیرون ایستاده میخواستند با او گفتوگو كنند.
47. پس شخصی به او گفت: «مادر و برادرانت بیرون ایستاده و میخواهند با تو صحبت كنند.»
48. عیسی گفت: «مادر من كیست؟ برادرانم كیانند؟»
49. و به شاگردان خود اشاره كرده فرمود: «اینها مادر و برادران من هستند.
50. هرکه ارادهٔ پدر آسمانی مرا انجام دهد برادر من، خواهر من و مادر من است.»