1. زمانی که من هنوز در محوطهٔ کاخ زندانی بودم، یکبار دیگر پیام خداوند را دریافت کردم.
2. خداوندی که زمین را آفرید و در جای خود قرار داد و نامش خداوند است به من گفت:
3. «از من بپرس و به تو پاسخ خواهم داد. دربارهٔ اسرار عجیبی که چیزی دربارهٔ آنها نمیدانی به تو خواهم گفت.
4. من، خداوند خدای اسرائیل دربارهٔ خانههای اورشلیم و کاخ سلطنتی یهودا که در نتیجهٔ محاصره و حمله ویران شده بودند، میگویم.
5. گروهی برای مقابله با بابلیها وارد جنگ خواهند شد و در نتیجه خانهها از اجساد کسانیکه از روی خشم و غضب خود زدهام، پر خواهد شد. بهخاطر شرارتهایی که مردم این شهر مرتکب شدهاند، من روی خود را از آنها بازگرداندهام.
6. امّا من این شهر و مردم آن را شفا خواهم داد و سلامتشان را به آنها برمیگردانم، و آنها را از صلح و امنیّت، سرشار خواهم ساخت.
7. من کامیابی را به یهودا و اسرائیل برمیگردانم و آنها را از نو بنا خواهم کرد.
8. آنها را از گناهانی که مرتکب شدهاند، پاک میکنم و گناهان و سرکشیهای آنها را خواهم بخشید.
9. اورشلیم موجب شادمانی، افتخار و جلال من خواهد بود. تمام ملّتهای جهان وقتی دربارهٔ احسانهایی که به مردم و کامیابی که نصیب اورشلیم کردهام بشنوند از ترس برخود خواهند لرزید.»
10. خداوند گفت: «مردم میگویند که این شهر مثل بیابانی شده که دیگر انسان و حیوانی در آن زندگی نمیکند. آنها درست میگویند، شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم خالی هستند. هیچ انسان و حیوانی در آن زندگی نمیکند، امّا باز
11. فریادهای شادی و خوشی و صدای جشنهای عروسی به گوش خواهد رسید. صدای سرود مردم را درحالیکه هدایای شکرگزاری در معبد بزرگ من تقدیم میکنند، خواهید شنید که میگویند:'خداوند متعال را سپاس گویید،چون او نیکوستو محبّتش ابدی است.'من این سرزمین را مثل گذشته، موفّق و کامیاب خواهم ساخت. من، خداوند چنین گفتهام.»