1. من نامهای به کاهنان، انبیا و رهبران قوم و همچنین به بقیّهٔ کسانیکه نبوکدنصر از اورشلیم به اسارت به بابل برده بود، نوشتم.
2. من آن را بعد از اینکه یهویاکین پادشاه، مادرش، درباریان و رهبران یهودا و اورشلیم به همراه پیشهوران و کارگران ماهر به اسارت رفته بودند، نوشتم.
3. من آن نامه را به العاسه، پسر شافان و جمریا پسر حلقیا، یعنی سفیرانی که صدقیا پادشاه یهودا، به نزد نبوکدنصر پادشاه بابل میفرستاد، دادم. متن نامه چنین بود:
4. «خداوند متعال، خدای اسرائیل به همهٔ کسانیکه اجازه داده نبوکدنصر آنها را به اسارت از اورشلیم به بابل ببرد، چنین میگوید:
5. 'برای خودتان خانه بسازید و در آن ساکن شوید. در باغهایتان بکارید و ثمر آن را بخورید.
6. ازدواج کنید و صاحب فرزندان شوید. بعد بگذارید فرزندان شما ازدواج کنند تا آنها هم دارای فرزند شوند. باید تعداد شما افزون شود نه کم.
7. برای سعادت و خوشبختی شهرهایی که من شما را به آنجا به اسارت فرستادهام، بکوشید. برای آنها به نزد من دعا کنید، چون اگر آنها کامیاب باشند شما هم کامیاب خواهید بود.